اخرین یلدای تبریز
سلام لیلا جان حضور تو در این جمع و اقعا خوشحالم میکنه . متن و شعری که نوشتی محشره . مثل بقیه متنها و شعر هات. یاد شبهای پر خاطره یلدا در خوابگاه افتادم . به خصوص آخرین شب یلدا که بعد از کلی جشن و شادی به یکباره یادمان افتاد که آخرین یلدای در کنار هم بودنمان است . هق هق گریه هایمان را هیچ وقت فراموش نمی کنم. بعضی از دوستان همون شب ودر همان حال ناراحتی نامردی کرده و در دفتر خاطراتم لحظه های غم انگیز ی را ثبت کرده اند که هنوز هم وقتی به اون صفحات می رسم جرات خواندنش را ندارم .
اگر می دانستیم که بعد از حدود دوازده سال در شب یلدا و در دنیای مجازی و وبلاگی می توانیم وجو د همدیگر را در کنار هم احساس کنیم .آن اندازه غمگین نمیشدیم . خوشحالم و برای تمام همکلاسی های عزیز آرزوی عمری طولانی به اندازه صد شب یلدا دارم.
(لاله عرفانی)